dorsa

dorsa جان تا این لحظه 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن دارد

دختر انار

یه روز تعطیل تصمیم گرفتیم برای دیدن نمایش دختر انار که بلیط نیم بهاش رو معلم سه تار مامان داده بود بریم.هر چند تردید داشتیم که تو وروجک اونجا یک ساعت و نیم بی سرو صدا طاقت بیاری،اما از اونجا که نمایش بچه گونه بود دل رو زدیم به دریا.اولی که رفتیم داخل و نشستیم حکایتی بود نشستنت روی صندلی که تو همش غر میزدی که صندلیم تا میشه،اخه قربونت بشه مامانی،تو اینقد سبکی که انگار نه انگار اون رو نشسته بودی.تازه 12 کیلو و100 گرم شدی باکلی تلاشای ما.بعد هم که صندلی رو ثابت کردیم گیر داده بودی به عکس انداختن از مامان وبابا.تو ردیف جلویی ما اینقدر قشنگ دوربین رو تو دستای کوچولوت گرفتی که بغلی های ما میخندیدن.نمایش هم که شروع شد همش بغل مامان بودی و مثل همیشه یه ریز سوال میکردی.چرا اینطوری شد،چرا اونجوری شد.یا همش میگفتی چرا صورتم و رنگ نکردی؟و من میگفتم تموم شه میبرمت نقاشی کنه.و همین کارو کردیم....


تاریخ : 03 تیر 1391 - 05:34 | توسط : فاطمه | بازدید : 760 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

یه موش موشی خیلی گنده ناقلا

یه موش موشی خیلی گنده ناقلا

درسایی گریم شده،در راه برگشت به خونه در تب و تاب گرفتن دوربین برای گرفتن عکس
تاریخ : 03 تیر 1391 - 05:30 | توسط : فاطمه | بازدید : 3826 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

درسا خانوم عکاس

درسا خانوم عکاس

اولین عکس درست و حسابی که درسایی از مامان و بابا گرفت.عیدمبعث،تالار هنر
تاریخ : 03 تیر 1391 - 05:20 | توسط : فاطمه | بازدید : 685 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

درسایی تبدیل به موش شده

درسایی تبدیل به موش شده

درسایی تبدیل به موش شده.
تاریخ : 02 تیر 1391 - 08:46 | توسط : فاطمه | بازدید : 737 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید